انواع خطاهای شناختی

انواع خطاهای شناختی چیست؟ خطاهای شناختی، انحرافات سیستماتیک در تفکر و تصمیم‌ گیری انسان‌ها هستند که به ‌سبب ویژگی‌های عقلانی و احساسی ما به وجود می‌آیند. این خطاها نه‌ تنها بر روی قضاوت‌های روزمره تأثیر می‌گذارند، بلکه می‌توانند باعث اشتباهات جدی در زمینه‌های مختلفی مانند پزشکی، حقوق و تجارت شوند. شناخت این خطاها به ما کمک می‌کند تا در فرآیند تصمیم‌گیری خود آگاه‌تر و هوشیارتر عمل کنیم. انواع مختلفی از خطاهای شناختی وجود دارند، که هر یک به‌نوعی بر نحوه پردازش اطلاعات و برداشت‌های ما تأثیر می‌گذارند. با درک عمیق ‌تر این خطاها، می‌توانیم به بهینه‌سازی فرآیند فکر کردن و تصمیم‌ گیری خود بپردازیم و به شرایطی عادلانه‌ تر و منطقی‌تر در زندگی برسیم.اگر شما هم آشنایی با انواع خطاهای شناختی ندارید تا انتهای این متن با مرکز مشاوره روانپناه همراه شوید.



چرا خطاهای شناختی به وجود می‌آیند؟


خطاهای شناختی  به دلیل نحوه عملکرد مغز انسان در پردازش اطلاعات به وجود می‌آیند. مغز ما برای صرفه‌جویی در انرژی و زمان، از میان‌برهای ذهنی یا هیوریستیک‌ها استفاده می‌کند. این میان‌ برها کمک می‌کنند سریع‌ تر تصمیم‌ گیری کنیم، اما همیشه دقیق یا منطقی نیستند و همین باعث بروز خطاهای شناختی می‌شود.



دلایل اصلی شکل‌گیری خطاهای شناختی عبارت‌اند از:


محدودیت منابع ذهنی: مغز نمی‌تواند همه اطلاعات را به طور کامل و منطقی پردازش کند، بنابراین از روش‌های سریع ولی گاهی نادقیق استفاده می‌کند.


تجربیات گذشته و حافظه انتخابی: ذهن تمایل دارد اطلاعاتی را به خاطر بسپارد یا به آن‌ها توجه کند که با باورها و تجربیات گذشته همخوانی دارد (مثل سوگیری تأییدی).


احساسات و هیجانات: تصمیم‌گیری‌ها اغلب تحت تأثیر احساساتی مثل ترس، شادی یا اضطراب قرار می‌گیرند، که می‌تواند موجب قضاوت نادرست شود.


نیاز به ساده‌سازی دنیا: انسان‌ها تمایل دارند پدیده‌های پیچیده را ساده‌سازی کنند تا راحت‌تر آن‌ها را بفهمند، اما این ساده‌سازی گاهی به نتایج اشتباه منجر می‌شود.


تکامل زیستی: برخی از این خطاها ریشه در تکامل دارند. مثلاً در گذشته، تصمیم‌گیری سریع می‌توانست باعث زنده‌ماندن شود، حتی اگر همیشه دقیق نباشد.


بیشتر بدانید: درمان پانیک و روش‌های کنترل آن



انواع خطاهای شناختی در روانشناسی


خطاهای شناختی در روان‌شناسی معمولاً در چهار حوزه اصلی بروز می‌یابند:


1. اطلاعات بیش از حد (Too Much Information):


هنگامی که با حجم زیادی از اطلاعات مواجه هستیم، ذهن ما برای مدیریت این اطلاعات ناچار به انتخاب است. در این شرایط، تحریف‌های شناختی باعث می‌شوند تنها به برخی محرک‌های خاص توجه کنیم و بسیاری از اطلاعات دیگر را نادیده بگیریم. این انتخاب‌ها معمولاً براساس ویژگی‌هایی مانند تازگی، خنده‌دار بودن، بزرگی یا عجیب بودن محرک‌ها صورت می‌گیرد. همچنین، ما معمولاً تمایل داریم اطلاعاتی را بیشتر بپذیریم که باورهای قبلی ما را تأیید می‌کنند. در ارزیابی رفتارها نیز، اشتباهات دیگران را بیشتر و شدیدتر از اشتباهات خود در نظر می‌گیریم.


2. محتوای ناکافی (Not Enough Meaning):


ذهن ما برای درک دنیای اطراف، تلاش می‌کند اطلاعات ناقص را تکمیل کند. این فرایند اغلب با استفاده از تجربیات پیشین، فرهنگ، باورهای عمومی، افسانه‌ها و روایت‌های اجتماعی انجام می‌شود. ما معمولاً تمایل داریم ویژگی‌های افراد را براساس پیش‌فرض‌های ذهنی خود پیش‌بینی کنیم، افرادی را که بهتر می‌شناسیم بیشتر دوست داشته باشیم، و پدیده‌های تازه را براساس الگوهای آشنا تفسیر نماییم.


3. آنچه به خاطر می‌آوریم (What We Should Remember):


حافظه ما نیز تحت تأثیر تحریف‌های شناختی است. ما رویدادها را آن‌گونه به یاد می‌آوریم که آن‌ها را تجربه کرده‌ایم، نه لزوماً آن‌گونه که واقعاً رخ داده‌اند. معمولاً خاطرات را ساده‌سازی کرده و به عناصر کلیدی آن‌ها تقلیل می‌دهیم. جزئیات غیر ضروری یا نامتناسب را حذف کرده و گاهی ناخودآگاه، بخش‌هایی از خاطره را تغییر می‌دهیم تا با چارچوب ذهنی ما سازگارتر شود.


4. تصمیم‌گیری‌های بی‌درنگ (Need to Act Fast):


در بسیاری از موقعیت‌ها، به ‌ویژه زمانی که نیاز به تصمیم‌گیری سریع وجود دارد، ذهن ما به میانبرهای ذهنی متوسل می‌شود که می‌توانند منجر به خطا شوند. برای مثال، ما معمولاً انجام کارهای ساده و قابل درک را به وظایف پیچیده ترجیح می‌دهیم، تمایل داریم پروژه‌های ناتمام را زودتر تکمیل کنیم، و در بسیاری از موارد، توانایی‌های خود را بیش از حد واقعی برآورد می‌کنیم.


بیشتر بدانید: اختلال شخصیت مرزی



علائم انواع خطاهای شناختی و راهکارهای مقابله با آن‌ها


همانطور که گفته شد، در زندگی روزمره، ذهن ما همواره در حال پردازش اطلاعات است. این پردازش‌ها به ما کمک می‌کنند تا تصمیمات سریع و مؤثر بگیریم، اما گاهی اوقات، ذهن ما دچار خطاهایی می‌شود. این خطاها می‌توانند بر تصمیم ‌گیری‌ها و حتی سلامت روانی ما تأثیر منفی بگذارند.


۱. تفکر همه یا هیچ


این خطا به معنای دیدن مسائل به صورت سیاه و سفید است. فردی که دچار این خطا می‌شود، مشکلات یا موفقیت‌ها را به‌طور مطلق و بدون توجه به جزئیات در نظر می‌گیرد. به‌عنوان مثال، فردی ممکن است در صورت عدم موفقیت در یک کار کوچک، خود را کاملاً شکست‌خورده احساس کند.


راهکار مقابله: برای مقابله با این خطا، باید سعی کنید تا دیدگاه خود را متعادل کنید. به جای اینکه فقط نتایج کلی را ببینید، به جزئیات و پیشرفت‌های کوچک توجه کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا از دیدگاه‌های منفی خارج شوید و دیدی واقع‌بینانه‌تر پیدا کنید.


۲. عمومیت‌سازی بیش از حد


این خطا زمانی رخ می‌دهد که فرد یک تجربه یا رویداد خاص را به تمامی جنبه‌های زندگی‌اش تعمیم می‌دهد. به‌عنوان مثال، اگر فردی در یک جلسه مصاحبه شغلی موفق نباشد، ممکن است فکر کند که هیچ‌گاه نمی‌تواند شغل دلخواه خود را پیدا کند.


راهکار مقابله: برای مقابله با این خطا، باید سعی کنید هر رویداد را به صورت جداگانه و مستقل بررسی کنید. به یاد داشته باشید که یک شکست یا مشکل نمی‌تواند نمایانگر تمام جنبه‌های زندگی شما باشد. تلاش کنید که دیدگاه خود را محدود به یک رویداد خاص نکنید.


۳. تفکر در قالب احساسات


در این نوع خطای شناختی، فرد تصمیمات خود را بر اساس احساسات و هیجانات لحظه‌ای می‌گیرد و آن‌ها را به واقعیت‌های مطلق تبدیل می‌کند. به‌عنوان مثال، فردی ممکن است به دلیل احساس ناامیدی، فکر کند که هیچ امیدی به آینده ندارد.


راهکار مقابله: برای مقابله با این خطا، باید سعی کنید فاصله‌ای بین احساسات و تصمیمات خود ایجاد کنید. لحظاتی را برای تفکر و تحلیل منطقی اختصاص دهید تا از تأثیرگذاری هیجانات بر تصمیمات خود جلوگیری کنید.


بیشتر بدانید: روش های درمان نشخوار فکری


۴. فیلتر منفی


این خطا زمانی رخ می‌دهد که فرد فقط جنبه‌های منفی یک موقعیت را می‌بیند و جنبه‌های مثبت آن را نادیده می‌گیرد. به‌عنوان مثال، اگر فردی از یک مهمانی بازگشت، ممکن است فقط به اشتباهات کوچک توجه کند و از لذت‌های آن غافل بماند.


راهکار مقابله: برای مقابله با این خطا، باید تمرکز خود را بر روی جنبه‌های مثبت و موفقیت‌های کوچک بگذارید. سعی کنید به‌طور فعال نکات مثبت هر موقعیت را شناسایی کنید و از فیلتر منفی خود رهایی یابید.


۵. فکر کردن به آینده به‌صورت منفی


این نوع خطای شناختی زمانی رخ می‌دهد که فرد تمام افکار و نگرانی‌های خود را حول یک آینده منفی می‌سازد. فرد ممکن است مدام نگران اتفاقات بدی باشد که احتمالاً هرگز رخ نخواهند داد.


راهکار مقابله: برای مقابله با این خطا، باید یاد بگیرید که نگرانی‌های خود را به چالش بکشید. به‌جای تمرکز بر احتمال‌های منفی، بر روی حال تمرکز کنید و افکار خود را معطوف به اقداماتی سازنده و مفید برای بهبود آینده کنید.



در نهایت


خطاهای شناختی جزء اجتناب ‌ناپذیر پردازش ذهنی ما هستند، اما با آگاهی از آن‌ها و به‌ کارگیری راهکارهای مقابله‌ای می‌توانیم تأثیر منفی آن‌ها را کاهش دهیم. توسعه‌ی مهارت‌های تفکر منطقی و انتقادی می‌تواند به ما کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیریم و دیدگاه مثبت‌ تری نسبت به زندگی داشته باشیم.


جهت مشاوره‌ و راهنمایی بیشتر با شماره های زیر۰۲۱۲۶۶۴۵۱۷۳-۰۲۱۲۶۶۴۵۱۶۱و یا شماره ۰۹۰۳۴۲۳۰۷۸۹ تماس بگیرید. مجموعه روان پناه  همراه با دکتر سمانه سلامیان روانشناسی بالینی و دکتر سامان سلامیان روانشناس نوجوان در خدمت شما عزیزان است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *